احمد با دختر کوچکش چه کرد؟ / فریبا طلاق می خواهد
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۸۵۲۹۶
رکنا: فریبا درست بعد از قهر دخترش از خانه تصمیم گرفت به زندگی 35 ساله در کنار شوهرش برای همیشه پایان دهد. او وقتی دید شوهرش با دخترشان درگیر شد و او را کتک زد و باعث قهر دخترش شد، به فکر جدایی افتاد.
زندگی این زوج میانسال سر همین موضوع در نهایت به دادگاه خانواده کشیده شد. زن 51 ساله زمانی که در مقابل قاضی Judge قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: 35 سال است در کنار احمد زندگی میکنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او مرد بداخلاقی بود و حتی اوایل زندگی مرا کتک هم میزد. با این حال بهخاطر زندگیام تحمل میکردم و حرفی نمیزدم. چند سال گذشت و ما صاحب سه دختر شدیم. آنها رابطه بدی با پدرشان نداشتند اما گاهی اوقات احمد با دخترانش هم بدرفتاری میکرد.
همیشه به او میگفتم اگر به دخترهایمان از گل نازکتر بگویی با تو زندگی نخواهم کرد. من بهخاطر فرزندانم در کنار احمد مانده بودم. تا اینکه چند شب پیش احمد آنقدر با دختر کوچکم بدرفتاری کرد که در نهایت او از خانه قهر کرد و رفت. احمد دختر بیچارهام را کتک زد. بعد از آن دیگر نتوانستم احمد را تحمل کنم. از وقتی دخترم رفته، خانه برایم مثل جهنم شده است. به دخترم هم حق میدهم.
او حاضر نیست دیگر در کنار پدرش زندگی کند. برای همین من هم به فکر جدایی افتادم. میخواهم با دخترم به تنهایی زندگی کنم. دو دختر دیگرم ازدواج کرده و سر خانه و زندگی خودشان هستند. من میخواهم از احمد جدا شوم تا بتوانم به این عذاب چند ساله پایان دهم. حالا که احمد دخترمان را هم اذیت میکند دیگر دلیلی ندارد در کنارش زندگی کنم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من همیشه اخلاقم همین بوده و هنوز هم هست. هیچ تغییری نکردهام. بین تمام پدران و دختران دنیا هم از این دعواها زیاد اتفاق میافتد. اما فریبا انگار دنبال بهانه است.
خودش هم گفت که تا الان مرا تحمل کرده است. او نمیخواهد در کنار من زندگی کند و بهدنبال بهانه میگردد و فقط میخواهد از من طلاق بگیرد تا بتواند به تنهایی زندگی کند. بعد از این همه سال به فکر زندگی مستقل افتاده است. میدانم همه اینها بهانه است تا از من جدا شود و برود با دخترش تنها زندگی کند.
من حتی اگر بهترین محبتها را هم در حق همسرم کنم، باز هم او از من جدا خواهد شد. برای همین بهتر است ما در کنار هم زندگی نکنیم تا اوضاع از این که هست بدتر نشود.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
مشکلات را ریشهای تر بررسی کنید
سعید خراطها، روانشناس در این باره میگوید: مشکلات اقتصادی و اجتماعی گاهی اوقات آنقدر در زندگی افراد تاثیر میگذارد که آنها ناخودآگاه به سمت جدایی و نابودی زندگی خودشان کشیده میشوند. در ظاهر سر یک مساله حتی کوچک به خاطر فشار زندگی و بلد نبودن برخورد با این مشکلات زندگیشان تحتتاثیر قرار میگیرد. زندگیای که با عشق و علاقه آغاز شده، ولی به خاطر یک مساله ناچیز به سمت جدایی کشیده میشود.
اگر در زندگی همین افراد جستوجو کنیم متوجه میشویم آنها مشکلاتشان بیشتر و مهمتر از آن چیزی است که نشان داده میشود. برای همین در برخی از زندگیهای زناشویی باید مشکلات را ریشهایتر و عمیقتر بررسی کرد و در صدد حل آنها برآمد. اگر مشکلات ریشهای برطرف شد، زن و شوهر میتوانند براحتی با مشکلات کوچکتر کنار بیایند، ولی اگر مشکلات عمیق زندگی برطرف نشد و هر روز بیشتر هم شد، زن و شوهر دیگر نمیتوانند با اختلافات کوچک زندگیشان کنار بیایند و سر هر مسالهای فقط به جدایی فکر میکنند. همین است که دادگاههای خانواده پر از زوجهایی میشود که بهخاطر یک مساله کوچک و قابل حل تصمیم به جدایی گرفتهاند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0زندگی این زوج میانسال سر همین موضوع در نهایت به دادگاه خانواده کشیده شد. زن 51 ساله زمانی که در مقابل قاضی Judge قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: 35 سال است در کنار احمد زندگی میکنم. اما هیچ وقت آرامش نداشتم. در کنار احمد هیچوقت خوشبخت نبودم و همیشه عذاب کشیدم.
او مرد بداخلاقی بود و حتی اوایل زندگی مرا کتک هم میزد. با این حال بهخاطر زندگیام تحمل میکردم و حرفی نمیزدم. چند سال گذشت و ما صاحب سه دختر شدیم. آنها رابطه بدی با پدرشان نداشتند اما گاهی اوقات احمد با دخترانش هم بدرفتاری میکرد.
همیشه به او میگفتم اگر به دخترهایمان از گل نازکتر بگویی با تو زندگی نخواهم کرد. من بهخاطر فرزندانم در کنار احمد مانده بودم. تا اینکه چند شب پیش احمد آنقدر با دختر کوچکم بدرفتاری کرد که در نهایت او از خانه قهر کرد و رفت. احمد دختر بیچارهام را کتک زد. بعد از آن دیگر نتوانستم احمد را تحمل کنم. از وقتی دخترم رفته، خانه برایم مثل جهنم شده است. به دخترم هم حق میدهم.
او حاضر نیست دیگر در کنار پدرش زندگی کند. برای همین من هم به فکر جدایی افتادم. میخواهم با دخترم به تنهایی زندگی کنم. دو دختر دیگرم ازدواج کرده و سر خانه و زندگی خودشان هستند. من میخواهم از احمد جدا شوم تا بتوانم به این عذاب چند ساله پایان دهم. حالا که احمد دخترمان را هم اذیت میکند دیگر دلیلی ندارد در کنارش زندگی کنم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من همیشه اخلاقم همین بوده و هنوز هم هست. هیچ تغییری نکردهام. بین تمام پدران و دختران دنیا هم از این دعواها زیاد اتفاق میافتد. اما فریبا انگار دنبال بهانه است.
خودش هم گفت که تا الان مرا تحمل کرده است. او نمیخواهد در کنار من زندگی کند و بهدنبال بهانه میگردد و فقط میخواهد از من طلاق بگیرد تا بتواند به تنهایی زندگی کند. بعد از این همه سال به فکر زندگی مستقل افتاده است. میدانم همه اینها بهانه است تا از من جدا شود و برود با دخترش تنها زندگی کند.
من حتی اگر بهترین محبتها را هم در حق همسرم کنم، باز هم او از من جدا خواهد شد. برای همین بهتر است ما در کنار هم زندگی نکنیم تا اوضاع از این که هست بدتر نشود.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
مشکلات را ریشهای تر بررسی کنید
سعید خراطها، روانشناس در این باره میگوید: مشکلات اقتصادی و اجتماعی گاهی اوقات آنقدر در زندگی افراد تاثیر میگذارد که آنها ناخودآگاه به سمت جدایی و نابودی زندگی خودشان کشیده میشوند. در ظاهر سر یک مساله حتی کوچک به خاطر فشار زندگی و بلد نبودن برخورد با این مشکلات زندگیشان تحتتاثیر قرار میگیرد. زندگیای که با عشق و علاقه آغاز شده، ولی به خاطر یک مساله ناچیز به سمت جدایی کشیده میشود.
اگر در زندگی همین افراد جستوجو کنیم متوجه میشویم آنها مشکلاتشان بیشتر و مهمتر از آن چیزی است که نشان داده میشود. برای همین در برخی از زندگیهای زناشویی باید مشکلات را ریشهایتر و عمیقتر بررسی کرد و در صدد حل آنها برآمد. اگر مشکلات ریشهای برطرف شد، زن و شوهر میتوانند براحتی با مشکلات کوچکتر کنار بیایند، ولی اگر مشکلات عمیق زندگی برطرف نشد و هر روز بیشتر هم شد، زن و شوهر دیگر نمیتوانند با اختلافات کوچک زندگیشان کنار بیایند و سر هر مسالهای فقط به جدایی فکر میکنند. همین است که دادگاههای خانواده پر از زوجهایی میشود که بهخاطر یک مساله کوچک و قابل حل تصمیم به جدایی گرفتهاند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
احمد با دختر کوچکش چه کرد؟ / فریبا طلاق می خواهد
منبع: رکنا
کلیدواژه: اخبار حوادث خانواده طلاق دادگاه فرار من عکس چهارشنبه سوری جوان فیلم تهران حوادث چهارشنبه سوری حوادث چهارشنبه سوری تهران حادثه چهارشنبه سوری تهران نوروز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۸۵۲۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیاتی تازه درباره جدایی زوج عاشق برنامه ماه عسل
آفتابنیوز :
سولماز موحدی با تایید خبر جداییاش نوشت:
«خیلی حس خوبیه که توی کوچه پس کوچهها و خیابونها منو وقتی میبینید هنوز گاهاً خاطرتون هست که ما با چه زیبایی و عطوفتی و احساسی مشهور شدیم و همیشه نسبت به شما مردم احساس مدار و خوش قلب افتخار میکنم و خوشحال هستم. من یک سال و نیم میشه که این پیج شخصی اینستاگرام رو باز کردم و بنا به دلایلی پیج قدیمی اینستاگرام که مشترک بین من و آقا احسان بود از دسترس خارج شده و خودم رو موظف میدونم تا قبل اینکه بحث جدایی من و آقا احسان به بیراهه و گمانه زنی پیش بکشه توضیحاتی رو خدمتتون ارائه بدم.
چند روزی میشه که در بعضی از صفحات وایرال میشه که ما جدا شدیم، در جواب باید بگم که بله...
زبانم ناتوان و قاصره، ولی باید بگم که ما از یک سال بیشتر میشه که از هم جدا شدیم و بسیار روزهای سختی رو گذروندم روزهای پراسترس و دشوار حتی نمیتونم پشت موبایل تایپ کنم چقدر سخته برای یک زن با شرایط من بخواد از کسی که دوستش داره جدا بشه ... ولی باید بگم آقا احسان ۱۵ سال بخاطر من خودگذشتگی کردن و بخودم گفتم حالا هم نوبت توئه که از خودت بگذری و به آقا احسان فرصت زندگی دوباره بدی همهی این اتفاقات تلخ در زندگیه من همه اش درسهای بسیار پر عبرت بود امیدوارم آقا احسان همیشه سربلند و موفق باشند و ...
البته به این سادگیها هم نبود جداییم با آقا احسان خیلی جنگیدم، ولی چیزهایی هست که بعداً براتون کامل توضیح میدم.»
سولماز موحدی و همسرش احسان بعد از آن در ایران شناخته شدند که سال ۱۳۹۳ در برنامه پرمخاطب تلویزیونی ماه عسل حضور پیدا کردند و از شرایط ویژه زندگی شان با احسان علیخانی صحبت کردند.
سولماز سال ۸۸ در حالی که برای برگزاری چهلمین روز درگذشت مادربزرگش راهی تبریز شده بود در مسیر، دچار سانحه تصادف شد. او در این حادثه پدر، مادر و دخترعمویش را از دست داد و خودش هم با هوشیاری سه درصد راهی بیمارستان شد. او که دچار ضایع نخاعی شده بود حدود دو سال هم در کما به سر برد.
این در حالی بود که آنها روزهای ابتدایی زندگی مشترک خود را شروع کرده بودند.
آنچه که برای مخاطبان برنامه ماه عسل جالب بود روایت سولماز از عشق همسرش به خود بود و اینکه سالها مراقبتهای ویژهای از او کرد.
مراقبتهایی که حدود ۱۴سال ادامه داشت. اما حالا سولماز در صفحه اینستاگرامی خود در پاسخ یک مخاطب نوشته است: همونطور که در برنامه ماه عسل تعریف کردم آقا احسان ۱۴ سال برای من از خود گذشتگی کردند الانم صلاح این بود که جدا بشیم.... احسان و سولماز مهمانان برنامه ماه عسل سال ۹۳ توجه میلیونها بیننده را به خود جلب کردند. قصه سولماز و احسان و وفاداری ستودنی احسان به همسرش که سولماز آن را در برنامه ماه عسل روایت کرد تاثیر بسیاری بر عواطف و احساسات بینندگان این برنامه گذاشت.
منبع: همشهری آنلاین